بخاطر گونه ی زرین آفتابگردان

به نام نامی الله

پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۶ ق.ظ

ما نشسته بودیم روی پشت بام و برگه های زرد آلو و لواشک های انار و آلبالو می چیدیم جلوی آفتاب،پیچک های حیاط تا بام هم رسیده بودند،ما از همان بالا آلبالو می خوردیم و هسته اش را پرت می کردیم تو باغچه،باغچه ما شده بود باغ آلبالو،قرار بود فردا مامان با باقی مانده آلبالو ها مربا درست کند و ما هم کنار دست مامان زنانگی یاد بگیریم،مربا بپزیم  و ترشی بندازیم،کجا پامون کج رفت که هیچ وقت فردا نشد؟انگار افتاب زندگیِ ما ماند آن ور بوم،لواشک های تَر ماند و زردآلوهایی در انتظار خشک شد و ما حسرت به دل بهارخواب ها و شمارش ستاره های آسمان ماندیم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی