بخاطر گونه ی زرین آفتابگردان

از رنجی که می بریم

جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۰۹ ب.ظ

نشسته ام رو کاناپه انتهای هال،پرده ها رو کشیدم،لامپ ها رو خاموش کردم،مامان خوابیده،بابا نیست،تولد آبجی بزرگه است،ما نه بادکنک باد کرده ایم،نه شمع فوت کرده ایم،نه لباس های زرقی برقی پوشیده ایم نه آهنگ تولد اندب را گذاشته ایم،ما خیلی وقت ست اونجور که انتظار می رود باهام رفتار نمی کنیم،

نظرات (۱)

چقدر بد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی