بخاطر گونه ی زرین آفتابگردان

قدیم ترها که رسم بهارخواب ها و پشت بام خوابی های تابستان از سرمان نیافتاده بود،رو پشت بام خانه خانوم جان سبیل به سبیل تشک و لحاف می چیدیم و به آسمان خیره می شدیم،من بچه تر از همتون بودم سودای دیدن یک ستاره دنباله دار همیشه تو ذهنم بود،شما ببر و یوزپلنگ و گل و ماهی پیدا می کردین بین ستاره ها،من خیره می شدم که یک ستاره دنباله دار شکار کنم،اولین باری که  به ظن خودم یک ستاره دنباله دار دیده بودم غیرقابل وصف  بود،فقط خیره به آسمون جیغ می کشیدم،تا وقتی که ستاره دنباله دار از جلو چشمام محو شد جیغ زنان محو کشف بزرگم پلک نمی زدم،تو زده بودی تو گوشم شازده،که از شوک در بیام و من هرچی می گفتم ستاره دنباله دار دیدم باورتون نشد،بعد اون من بارها ستاره دنباله دار دیدم،ستاره های دنباله دار قرمز،زرد،آبی...یک بار قرار گذاشتیم که به شماهم نشانی ستاره دنباله دارم رو بدم و بعد از ظهورش تو آسمون همه سکوت کردن،جز تو،شازده تو همیشه واقعیت رو به تلخ ترین شکل ممکن میکوبیدی تو صورت یه دختر 4_5 ساله،بعد اون شب که آسمون خونه خانوم جان هم بجای ستاره دنباله دار هواپیما داشت هیچ وقت اونجوری خیره نشدم به آسمون.
حالا  قد و بالای خانوم جان پسندت اونقدی قد کشیده که دم از استقلال بزنی بقول خودت قرار سوار ستاره های دنباله دار بشی و... شششششش (دست هاشو به شکل هواپیما در آورده اوج می گیرد)، ما از این فرنگی ها خیر ندیدیم شازده،یه بار سهیلا رفت و دیگه برنگشت،حالا تو...سفرت سلامت اما...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی